شاه لیر

شاه لیر

نویسنده : ویلیام شکسپیر

مترجم : م. به آذین

دانلود از :

شاه لیر

خلاصه ای از نمایشنامه :

ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) در این نمایشنامه درون لیر شاه (King Lear) را می‌کاود و او را یک شاه آرمانی و نیک‌سیرت اما نادان معرفی می‌کند. لیر در این اثر همچون دلقکی نادان جلوه می‌کند و نکته جالب این است که دلقک در این نمایشنامه بیشتر از شاه واقع‌بینی دارد.

در همان ابتدای نمایشنامه نادانی لیر معلوم می‌شود. او قصد دارد سرزمین تحت فرمانروایی‌اش را میان سه دخترش تقسیم کند. هر چند مدت طولانی است که لیر در این سرزمین حکومت می‌کند با این حال از زیروبم قدرت آگاه نیست.

شاه لیر سرزمینش را میان سه دخترش تقسیم می‌کند و تنها نام پادشاهی را برای خود حفظ می‌کند. همین‌جاست که نادانی او برملا می‌شود. قدرت هیچ‌گونه حق افتخاری را نمی‌پذیرد. نادانی این شاه زمانی بیشتر خود را آشکار می‌کند که از هر سه دختر خود می‌خواهد به او بگویند که چقدر دوستش دارند.

چاپلوسی و خودشیرینی دو دختر بزرگ و بدنهاد لیر او را فریب می‌دهد و آزادگی کوردلیا که از چاپلوسی متنفر است و علاقه واقعی‌اش را صادقانه ابراز می‌کند باعث خشم لیر می‌شود. از میان شخصیت‌های این نمایشنامه دختر کوچک لیر شاه کوردلیا با مهربانی، صمیمیت و نیک‌سیرتی خود بسیار دوست‌داشتنی نشان می‌دهد اما شکسپیر چندان به او نمی‌پردازد.

در این نمایش‌نامه دیوانگی لیر به شکل دراماتیک و به روشنی و صراحت کامل نشان داده می‌شود. زمانی که لیر شاه ادگار را در قالب گدایی بدون لباس می‌بیند، لباس‌های خود را پاره می‌کند، چرا که دوست ندارد بدهکار کسی حتی کرم ابریشم، پشم گوسفندان و یا پوست حیوان دیگری باشد.

او صادقانه دوست دارد تنها انسانی بدبخت و برهنه و همچون حیوان چهارپا باشد. هنگامی که در خانه یک کشاورز، برهنه کنار گلوستر نیک‌سیرت و کنت باوفا و دلقک و ادگار می‌نشیند، تصور می‌کند دو دختر بدخوی‌اش مقابل وی نشسته‌اند و او به داوری و قضاوت کارهای آن‌ها مشغول است.

نمایش‌نامه شاه لیر به این دلیل استثنائی و خارق‌العاده محسوب می‌شود که با وجود مرگ شاه در انتهای آن، از رونق و زندگی خاصی بهره‌مند است. شاه لیر انسانیت خود را بعد از اینکه بار دیگر خردش را بازیافت، نشان می‌دهد. او به مدت طولانی نمی‌خواست دختر کوچکش کوردلیا را ببیند، با این حال زمانی که بعد از یک شب آرامش‌بخش از خواب برخاست و افرادی نیک‌خو و صمیمی را در کنار خود دید، خردمندی‌اش را بازیافت و رویه تازه‌ای پیش گرفت.

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید